پیشرفت نکردن ایستادن کودک ۳۱ ماهه در جلسات کاردرمانی
سلام
پسر من دوسال و هفت ماهشه.
همی پلژی چپه، مرحله غلت را حدود ۶ ماه کار درمانی طول کشید ،چهار دست و پا نیز به همین شکل؛ به طوریکه الان هر چی میخواد چهاردست و پا میره سمتش؛ ولی الان حدود ۸ ماهه ایستادن و راه رفتن را کار میکنه، با اسپیلنت قدم زدن را تمرین میکنه،چند ماهیه که پیشرفتی را نداره.
پیشنهاد شما چیه، کاردرمانگرش رو عوض کنیم؟ دو بار دیگه برای هر مرحله کاردرمانگر عوض کردم. این کاردرمانگر چهاردست وپا رفتنش رو راه انداخت.
قبل از استفاده از اسپیلنت کنار میز با دست خودش را ایستاده نگه میداشت اما حالا به نظرم ترسش بیشتر شده…
سلام و عرض ادب دارم خدمت شما والد گرامی
در کودکان همی پلژی بسته به شدت آسیب سختترین مرحله حرکتی که کودک باید کسب بکنه ایستادن و راه رفتنٍ.
فرمودید که راهحلی که به ذهنتون میرسه عوض کردن کاردرمانگره، اما برای دلیل این عوض کردن استدلالی به غیراز اینکه کودکتون پیشرفت نمیکنه مطرح نکردید.
یک مسئله مهم که در سوالتون به چشم میخوره نادیده گرفتن عوامل تاثیر گذار دیگهاس که نقش بسیار مهمی در روند موفقیت توانبخشی دارن. از جمله اون عوامل میشه به میزان سالم بودن و رشد شناخت و ذهن کودکتون و انگیزهاش برای پیشرفت، میزان همکاری شما با تیم درمان و جدیت شما برای انجام برنامههای درمانی در منزل، میزان امید خود شما و نحوه انتقال این امید به کودکتون، میزان پذیرش شما از مشکل کودکتون و تحت فشار قرار ندادن اون برای پیشرفت! و بسیاری عوامل دیگه اشاره کرد.
بنده با لمس تمامی کم و کاستیهای خانوادهها و درمانگران در زمینه توانبخشی کودکان، کتابی نوشتم که در اون سعی کردم که به ۱۲۵ سوال رایج شما والد گرامی در مورد کودکتون پاسخ بدم، قیمت کتاب هم در مقابل آزمون خطاهای مالی و زمانی والدین بسیار ناچیزه توصیه میکنم حتما مطالعهاش بکیند و اگر مطالعه کردید برای بارچندم با دقت و جدیت مطالعه کنید و راهکارهای اون رو به کار ببیندید.
نکته بعدی اینه که در کتاب به صورت واضح در مورد معیارهای انتخاب و شناسایی یک کاردرمانگر و در کل یک درمانگر خوب سوال صحبت کردم و با خوندن اون برای ادامه یا قطع جلسات درمانی با یک درمانگر و حتی یک تیم توانبخشی میتونید با معیار و ملاک تصمیم بگیرید.
نکته آخری که میخوام خدمتتون عرض کنم اینه که مراحل ایستادن و راه رفتن به غیر از بُعد توانایی حرکتی، یک بعد قوی اعتمادبنفس روانی دارن که در اون کودک باید به احساس امنیت و کنترل مناسب در مورد این دو وضعیت برسه تا جرات مستقل شدن در اونهارو کسب بکنه. نقش والدین در این روند حمایت بیچون و چرای کودک و برجسته کردن موفقیتای کوچک و ناچیزشه تا کمکم خود کودک بتونه باور انجام این مهارتها به صورت مستقل رو درونی سازی کنه و کمکم به انجامش نزدیکتر بشه. متاسفانه والدین زیادی رو دیدم که در این مرحله صرف طولانی شدن کسب این مهارتها کودک رو تحت فشار میزارن و خودشون ناامید میشن و کودک این ناامیدی رو در رفتار اونها میخونه و انگیزه خودشم برای رسیدن بهش کم میشه. درصد بالایی از کودکان همیپلژی به راه رفتن میرسن، اما فراموش نکنید برای رسیدن به مهارت چه چیزهای دیگهای رو از کودکتون گرفتید. امیدوارم این احساس من درست نباشه و شما جزو اون دسته از والدین نباشید.