اولین قدمهای راه رفتن کودک فلجمغزی شدید در مرکز رویش پرند
میترا خانوم بالاخره بعد از تزریق بوتاکس و افزایش زمان ایستادنش شروع به راه رفتن کرد.
یک نکته جالب در کودکان اینه که اگر چشم و گوش تیزی داشته باشیم خودشون مسیر رو به ما نشون میدن که فرایند توانبخشی و کاردرمانی رو به کدوم سمت ببریم. ما از میترا نخواستیم راه بره خودش توو خونه به صورت خودجوش در حد دو قدم شروع به راه رفتن کرده بود و وقتی پدرش به من این مسئله رو گفت، سعی کردیم جلسه رو طوری طراحی کنیم که میترا اگر تمایل داشت دوباره اون دو سه قدم راه رفتن رو تجربه کنه.
در فیلم بالا میبینید که هرچقدر کم ولی شروع به راه رفتن کرده. به این خاطر گفتم که این میزان از قدم برداشتن برای ما کاردرمانگرا و والدین یک کودک فلج مغزی شدید خیلی جای امیدواری و خوشحالی داره و همچنین حاوی نکات بسیاری برای ادامه چینش برنامه درمانی کاردرمانیش داره.
برای یک کودک فلجمغزی شدید شاید راه رفتن جزو ایدهالها باشه اما میشه با چشمپوشی از ایدهالها یک راه رفتن عملکردی که کودک از طریق اون بتونه با محیطش تعامل اشته باشه رو در نظر بگیریم و برای اون تلاش کنیم؛ هرچند که شاید کیفیت راه رفتن مورد قبول نباشه. منظورم از کیفیت راه رفتن مسائلی مانند طول گام، روانی قدمها، تعادل در حین راه رفتن، شروع و پایان ارادی راه رفتن و … است.
نکته مهم دیگری که در فیلم لازمه بهش اشاره کرد اینه که میترا در طول فیلم خوشحاله و دائم یا بازی میکنه یا میخنده این مسئله بعد از کلی تلاش و ایجاد حس امنیت به وجود اومده و میبینید که کودک تمام تلاشش رو میکنه و دستورپذیریش هم از درمانگر مناسبِ.
این مسئله رو میتونیم مدیون خانوادهاش بدونیم که آزادی و اختیار کامل رو به درمانگر دادن که بتونه بدون دغدغه جلسات درمانی و برنامهدرمانی رپو به شیوه درست هدایت بکنه.
یادمون نره ما قراره برای کودکانمون دنیایی امن رو فراهم کنیم نه دنیایی که توو ذهن خودمونه و بهش اصرار داریم.