پنج نکته برای اینکه کمتر خطا کنیم

پنج نکته برای اینکه کمتر اشتباه کنیم

پنج نکته برای اینکه کمتر خطا کنیم

در خصوص نگرانی‌های والدین کودکان با مشکلات رشدی

نمی‌دونم چرا تصمیم می‌گیریم تووی این دنیای پرتلاطم بچه‌دار بشیم، اما غریزه‌ی به جا گذاشتن اثر روی این کره خاکی، هزار تا دلیل برامون می‌تراشه که نگاه کن یک دختر مو خوشگل چقدر زندگیتو قشنگ‌تر می‌کنه؟
ااا نمی‌خوای سر پیری و کوری یک بچه داشته باشی که عصای دستت باشه؟!
زندگیتون خیلی سوت و کوره مادر، تا کی می‌خوای همش صبح پاشی بری سرکار و برگردی و بشینید با خانومت فیلم ببینید؟!
دخترم، عزیز دلم سن بارداریت می‌گذره ها، دیگه سنت بره بالا یا پشیمون میشی که چرا فرصتم رو از دست دادم، یا اگرم با هزارتا دوا درمون بتونی بچه‌دار بشی اینقدر فاصله سنیتون با بچه زیاده که نمی‌تونی درکش کنی، یک لحظه فکر کن بچه بیست ساله مامان شصت ساله می‌خواد چیکار!
همه این فشارها و آمال و آرزوها مجابمون می‌کنه که بچه‌دار بشیم، کلی آرزو و امید تووی سرمون می‌چرخه واسش و … .

اما همین که می‌شنویم بچمون با بقیه فرق داره دنیا روی سرمون خراب میشه.
من درکتون می‌کنم، چون یازده ساله کارم با خانواده‌هایی مثل شماست.

شاید نزدیک به دو هزار خانواده رو دیده باشم، و چند ده هزار ساعت باهاشون مراوده داشتم.
بیاید بهتون چندتا نکته بگم که مسیر رو کمی صاف کنه و سنگلاخاش رو کمتر!

۱. به خودتون حق بدید!

اکثر پدر و مادرا وقتی بچه‌دار میشن تووی دهه‌های سوم و چهارم زندگیشون هستن؛ تووی این سن‌ها کمتر پیش میاد که پرت شدن از بهشت زندگی و بحرانای تلخ زندگی عمومیت داشته باشه و تجربه‌اش کرده باشید.
پس این ذهنیت که میشه از پسش براومد کمی دور از دسترسه، می‌خوام بهتون بگم که ما جون سخت‌تر از اونی هستیم که فکر می‌کنید.

تجربه‌ی زیستیه زندگی شخصی خودم و خانواده‌‌های زیادی که دیدم رو میگم، مطمئنم که از پسش برمیاید.
به خودتون حق بدید شوکه بشید، عصبانی بشید، نذر کنید، افسرده بشید و … .
این حق رو که به خودتون بدید، کم‌کم مسیر آینده ظاهر میشه و ابهامش کم و کمتر.

۲. از اطرافیان کمک درست بگیرید.

اطرافیان ما شبکه اجتماعی ما هستن نه شبکه متخصصین ما!
بزارید راحت بهتون بگم، شما باید از خانواده، دوستان و شبکه اجتماعیتون حمایت عاطفی، زمانی، مالی و روانی بگیرید نه حمایت تخصصی.

هر جا اینهارو با هم قاطی کنید مسیر آینده‌ی مواجهه با مشکلات فرزندتون مبهم‌تر میشه و سنگلاخاش بیشتر، بیشتر مواقع هم ممکنه مسیر رو کلا گم کنید!

«کمک تخصصی و درمانی و آموزشی صرفا متخصصین غیر آشنا! »

حتی اگر متخصص آشنا هم دارید به خاطر درگیری عاطفی و روانی که با شما داره، خدماتش ممکنه تحت تاثیر قرار بگیره!

۳.وقتی تیم درمان و آموزش فرزندتون رو پیدا کردید دست از سر اینترنت بردارید!

اینترنت عامل بسیاری از کجا فهمی‌های درمانی امروزه ادم‌هاست.
تا یک جایی واقعا کمک کننده‌س، اما شناخت اینکه این متر دقیقا کجاست سخته.
پیشنهادم اینه که تووی پیدا کردن تیم درمان فرزندتون دقیق باشید، اما وقتی پیدا کردید، اینترنت و فراموش کنید و از اونها اطلاعاتتون رو بگیرید.
اگر هم جایی برای سوال‌هاتون جوابی ندارن یا نمیدن مصلحتی درش هست، استرس نگیرید و دوباره به افیون اینترنت پناه نبرید!

۴. همه حق دارن گاهی خنثی و حتی بد باشن.

تووی این مسیر طولانی درمان پزشکی و توانبخشی فرزندتون، همه حق دارن گاهی خوب نباشن، عالی که بماند!
یک روز فرزندتون خوابش میاد و همکاری نمی‌کنه، یک روز همسرتون روز سختی داشته و شمارو تووی جلسات همراهی نمی‌کنه
بعضی روزا شما فکرتون درگیر فیزیولوژی خودتونه و حوصله همکاری با درمانگر رو ندارید و در برابر چالش‌های فرزندتون تحریک‌پذیرید.
حتی بعضی جلسات درمانگرتون که یک آدم غیر علیه السلامِ حالش مساعد نیست و تمرکز لازم رو نداره.
مسیر طولانیه و همه حق داریم همیشه صد خودمون نباشیم، پس به هم حق بدیم.

۵. یاد بگیرید از همینی که هست لذت ببرید

تووی فیلم یک آدم خوب(A good person) که همین امشبی که مقاله رو می‌نویسم دیدمش؛ آخرش میگه شاید ما خودمون سرنوشتمون رو انتخاب نکرده باشیم، اما می‌تونیم راهی پیدا کنیم که دوستش داشته باشیم.
میشه از همین مسیر سخت هم لذت برد اگر فکر کنیم همین بچه ‌و مسیر هم میتونن گاهی زیبا، گاهی سخت، گاهی کسل‌کننده باشن‌.
من مطمئنم ما همه اینقدر هنرمند هستیم که بتونیم راهی برای دوست داشتنش پیدا کنیم و سازمون رو براش کوک کنیم.
بازم براتون می‌نویسم، فعلا در پناه حق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *